![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() مناجات ماه رمضانی و روضه سیدالشهدا علیه السلام
نـانی به کـامِ مـا جـز نـانِ شـما نرفـته از این تـنـور خـالی، دستِ گـدا نرفته شکرخدا دوباره دعوت شدم به ماهش مهـمـانِ دلـبـریـم و دل هر کجـا نرفته مـاهِ خـدای حـیـدر، مـاهِ عـلـی رسـیده جـنّـت نـدیـده آنکـه ایـوان طـلا نرفـته
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات ماه رمضانی و روضه سیدالشهدا علیه السلام
چشم خود را باز کن ای دل ضیافت را ببین سفرهاش اندازه دنیاست وسعت را ببین فکر سرمای زمستان باش فرصت اندک است از همین امروز فردای قـیامت را ببین صاحب سفره کریم است و به دنبال گداست تو فقط او را صدایش کن اجابت را ببین هر که هستی هر چه هستی بر کسی مربوط نیست سوی تو باز است آغوشش محبّت راببین گرچه خـیلی بیوفـایی دیـد اما بـاز هم دستگیری میکند از ما رفاقت را ببین معصیت میگیرد و خوبی به جایش میدهد در ازای قطره اشکی تجارت را ببـین در جهان فانی ما نیست خیری بیحسین نان خور شاه شهیدان باش برکت را ببین راه من سوی تـباهی بود سوی او نبود ناگهان چشمم به پرچم خورد قسمت را ببین نوکر عاصی او گر راهی دوزخ شود زود بانگی میرسد برگرد حضرت را ببین روز محشر که بیاید روضهخوان او خداست اشک ریزش مادرش زهراست هیأت را ببین تحت امرش بود باران و برای جرعهای اصغرش لب تشنه ماند، اوج مصیبت را ببین آه بعد از بوسه شمشیرها از صورتش دخترش نشناخت بابا را جراحت را ببین دشمن بیرحم بین یک طبق آورده بود رأس سالار شهیدان را اهتانت را ببین دخترش روی کبودش را نشان داد و بگفت بین من با مادرت حالا شباهت را ببین روی لبهای پدر وقتی که خون تازه دید روی لبهای خودش کوبید غیرت را ببین با لب خونی لب خونِ پدر را بوسه زد بعد از آن دق کرد آداب شهادت را ببین نیمههای شب شبیه فـاطـمه تـشیـیع شد روی دست عمههایش آه غربت را ببین
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات با خداوند و روضه سیدالشهدا علیه السلام
مهربان! از دامن لطفت گریزانم هنوز بیـشتر از هر کسی آلوده دامـانم هنوز اعتمادی نیست بر ذکر و نماز و روزهام اعتمادی نیست یا رب چون به ایمانم هنوز بیسر و پا بودم و عزّت به من دادی ولی خوب پابندت نگشته پای لنگـانم هنوز درد دادی که بیـایم با تـو درد دل کـنم من به فکر مطّب و دارو و درمانم هنوز برنگشتم پیش تو سرخوردهام پیش همه از غرور نابجای خود پشـیمـانم هنوز ای که وقت غصهها فوراً به دادم میرسی میرسم پابوس سلطانم؟! نمیدانم هنوز سال ها دور همین خانه گـدایی میکنم نـوکـر آوارۀ شــاه خــراسـانـم هــنـوز بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا مست بوی سیبم ای ارباب و عطشانم هنوز اصغرت را برده بودی تا که سیرابش کنی در شگفت از تیزی آن تیر براّنم هنوز کربلا از هر زمینی داغ تر شد یا حسین من گلایه مند از آن ریگ بیابانم هنوز تشنه ماند و در کنارش آب، حیف و میل شد پس چرا نفرین نکردی؟! من که حیرانم هنوز آن لب خشکیده را ای کاش میشد بوسه زد غصه دار مادری گیسو پریشانم هنوز
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات با خداوند کریم
خـطـا کـارم اما خدایا ببخـش من بینـوا را خـدایـا بـبـخـش اگر که همه توبههایم شکست اگر رشـته بنـدگیام گـسـست اگـر روسـیـاهـم اگـر که بـدم اگر جز درت درب دیگر زدم همه خلوتم پُر شد از جرم اگر نـمـانـد آبـرویـی بـرایـم دگـر من آنم که ترد از تو او را رواست که پیمان شکن را فراقت سزاست عـطا کردهای و خـطا کردهام وفـا کـردهای و جـفـا کـردهام اگـر اعــتــبـاری نـدارم دگـر در این جـمعـیت آبـرویم مبر تورا جان آن کشتۀ اشک و آه تو را جان آن بیکس قـتـلگاه
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات ماه رمضانی با خداوند کریم
اگر این بارِ گـنه روز حـسابم باشد عـافـیت داشتـنم نیز به خـوابم باشد من اگر هیچ ندارم دل سوزان دارم همه ثـروتـم این چـشم پُـر آبم باشد پیـش مـردم همه آبرویم قـلابیست پرده پوشی تو عمریست نقابم باشد توبهام هیچ زمان توبه مـردانه نبود تا که احـیاگر این قلب خـرابم باشد بخـودم آمـدم اما چه کـنم پـیـر شدم سربه زیری ثـمر عهـد شـبابم باشد بگـذارید بـسـوزم نگـذاریـد ولی... دور افـتادنم از روضه عـذابم باشد شب قبرم دوملک را به نجف خواهم برد بس که یا حـیدر کـرار جـوابم باشد عشق بوده همه نوکـریم پای حسین چشم من کی به بهشت و به ثوابم باشد؟! دم افـطـار به من آب فـراتی بدهـید خـنکای جگـر و قـلب کـبـابم باشد!
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با خداوند کریم
کـنارِ جـانـماز آرام دیـدم اضطرابم را الا یا تَطْـمَئِنُّ الْقَـلب، دریاب انقـلابم را فقط در تربتِ سجاده میروید گُلِ اشکم فقط این باغبان از خار میگیرد گلابم را منِ مبهوت در آئینه گفت این کیست؟ این من نیست بگیر از چهرهام روی سیاهم را؛ نقابم را دویدی سمتِ من با چشمۀ آغوش، تا دیدی کویرِ خودفراموشی نمیبیـند سرابم را تهِ انـبارهای کاه، پیـدا کـردهای سوزن ندیدی کوهِ عصیان مرا؛ دیدی ثوابم را نشـسـتم ساخـتم ویـرانه از دنـیای آبادم نشستی ساختی هر بار، دنیای خرابم را زمینگیر است مانند قـنوتم؛ مرغِ آمینم ببـر بالاتـر از قـدّم دعـای مسـتجابم را به حکمِ «رشتهای بر گردنم افکنده…» میخواهم ببندی گوشهای از خانۀ حیدر طنابم را اگر روزی میان جنّت و بامِ نجف ماندم کـبوتر کن قـناریهای حـقّ انتـخابم را به دستم نامۀ «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَة الله» است بده دست « قَسیمُ النّارِِ وَ الْجَنَّه» حسابم را
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با خداوند کریم
نه اشک تا که بریزم نه آه تا که برآرم به حیرتم که در خانـۀ خـدا چـه بیارم؟ سیاهروی و سیهنامه و سیه شده روزم به غیر اشک خجالت به درگه تو چه دارم؟ تـمـام روز قـیـامت گـرم نگــاه بـداری هنــوز هـم نتــوانم گنـاه خـود بشمـارم همه مصیبتم این است در لحد که بگویی به گوشـۀ کفنـم جرم خویش را بنگارم به محضر تو گنه کرده باز رزق تو خوردم قسم به ذات تو با تو چنین نبـود قرارم اگر که زیر سرم دست رحمت تو نباشد چگونه صورت خود را به خاک قبر گذارم؟ گمان نبود که عمری حضور چون تو خدایی به معصیت گذرد صبح و شام و لیل و نهارم چگونـه تاب بیارند عضوعضو وجودم اگر که قـبر دهد با چنین گنـاه فـشارم؟ به اولـیـات قـسـم از ارادتـم نـشـود کـم هزار بار بسوزی اگر ز خـشم به نارم ببخـش «میثم» آلـوده را به میثم مـولا مسلّم است که من طاقـت عـذاب ندارم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با خداوند کریم
راه دور و؛ بار سنگین و گناهم بیشمار من که میدانم بدم دیگر تو بر رویم نیار تا نیـفـتم تا نـسوزم در شـرار خـشم تو ابر رحمت بر سر این بندۀ عاصی ببار بـاورم هرگـز نـمیآیـد به ذات اقـدست مهربانی چون تو عبدش را بسوزاند به نار کی به رویش در ببندی کی رهایش میکنی بندهای را که ندارد جز درت راه فرار؟ هم ز لطفت هم ز عفوت هم ز جرمم هم ز خویش شرمسارم شرمسارم شرمسارم شرمسار باورم هرگـز نمیآید که مأیوسـش کنی بندهای را که بود بر رحـمتت امـیدوار از تو در عمرم نکردم لحظهای قطع امید گرچه دارم جرم در پروندۀ خود بیشمار گرچه میدانم مرا میبخشی از لطف و کرم میسزد تا باز، گریم از خجالت زارزار پردهپوشی کردی از جرمم به دست رحمتت گرچه میکردم گناه خویشتن را آشکار چشم میثم همچنان باشد به عفو رحمتت گر بری سوی بهشتش یا بسوزانی به نار
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با خداوند کریم
با آنکه حدّ جرمم بالاتر از عذاب است جرم مرا حساب و عفو تو بیحساب است عـفـو تو کـوه خـجـلت بر شانهام نهـاده بر روی دوشم این کوه سنگینترین عذاب است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات ماه رمضانی با خداوند کریم
غروب شد؛ " لَکَ صُمنا " در این سرا پیچید مـیـان خــانـۀ دل عـطـر ربّـنـا پـیـچـیـد شـنـیدهام که مـیـایی به دستـگـیـری من صدای پـای تو در این بـرو بـیا پـیچـید
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با خداوند کریم
رب خطاپـوش تویی عبد خطاکار، منم مستحـق عـفـو تویـی مستحـق نـار، منم لطف و کرم بین که دمد بوی گل از پیرهنم گرچه تو خود باخبری خارتر از خار، منم گرچه سیه گشته رویم عفو تو داد آبرویم آنکه گناهش شده با عفو تو تکرار، منم آنکه مرا دستتهی دید و پذیرفت تویی آنکه ز لطف و کرمت آمده سرشار منم آنکه رها سازدم از دام خطا کیست؟ تویی آنکه به زنجیر خطا گشته گرفتار، منم آنکه کند جرم مرا از کرمش عفو، تویی آنکه فقط خوانده تو را داور غفار، منم گر به جحـیمم فکنی یا به بهـشتم بـبری بنـدۀ عشـق عـلی و عتـرت اطهـار منم میثمم و مهر علی حک شده بر لوح دلم خـاک، ولـی خاک در حیـدر کـرار منم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات آغاز ماه مبارک رمضان
دوباره سفرۀ شب زنـدهدارها وا شد دوبـاره خـانـۀ دلـدار، خـانـۀ مـا شد دوبـاره زمـزمۀ دانـههای تـسـبـیـحم دوباره دست دعـای من و مفـاتـیـحم دوبـاره با شـهـدا افـتـتـاح میخـوانم و پـای دیـن خـدا بـا امــام مـیمـانـم دوباره بال گشایم دو دست خالی را فــرازهـای ابـوحــمـزه ثــمــالـی را ببار ابـر خـطاپـوش! ماه رحمت شد ببخش صاحبِ خانه دوباره زحمت شد دلا بـیا که خـطا را به آه میبخـشـند بیا که کوه گـناه را به کاه میبخشند صدای دعوت و این سفرههای نورانی منی که بیسر و پایم کجا و مهمانی کـنار سـفـره؛ من آداب را نـمیدانـم فـقـط رسـیدهام و خـواب را نمیدانم به روزه خوار بگو توبه در حضور اینجاست هزار توبه شکستی بیا غفور اینجاست کـنـار یـار نـشـسـتـن چه لـذتی دارد گـنـاهـکـار هـم انـگـار عـزّتی دارد به جز کـنار دعـاخوان دلـم نمیماند دلم گـرفته چرا روضهای نمیخواند خوشا به حال هرآنکس که نالهای دارد و التـماس به دخت سه سالهای دارد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجاتی با خداوند کریم
ماندم چه کنم پیش تو شرمنـدگیام را دادم به گـنـاهان، شـرف بنـدگـیام را برهم زده این نفـس همه زنـدگیام را نادیـده بـگـیـریـد سـرافـکـنـدگـیام را هرچـنـد بـدم پـیـش کـریـم آمـدهام من با دسـت گـرفـتـار درش را زدهام من جـای تـو شـدم بـنـدۀ دیـنـار ببـخـشـید دل دادهام عمریست به اغیار ببخشید کـارم شده معـصیت و انـکـار ببخشید هربار خـطا کـردم و هـربار ببخـشید این بار گنه از من و این مغفرت از تو در چنتۀ من نیست به جز معذرت از تو پُر حرف شـدم هر سخـنم گشت وبالم یک تکـه زبـان در دهـنم گـشت وبالم از غـیر غـمت سوخـتـنم گـشت وبـالم این مـیـل ریـا داشـتـنـم گـشـت وبـالـم هیچ ازتو خبر نیست به هر راز و نیازم پیـدا شده هـر گـمـشدهام وقـت نـمـازم با اینکه حـقـیـریم سـر خـوان حسیـنیم ما ریـزهخـور سـفـره احـسان حسینیم از مـهـد الی اللـحـد پـریشان حـسیـنیم عمری ست که سینه زن و گریان حسینیم کاش از جگرم سنگ عـقـیقی بتراشد تا یار که را خواهد و میلش به که باشد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات ماه رمضانی با خداوند کریم
دلـم شـکـسته مرا بـاز بیصدا بخرید رسـیـدهام به ته خـط از ابـتـدا بخرید چـقـدر این رمـضـانها بـیاید و برود نـمیروم پی کـارم دوبـاره تا بخـرید تمـام شد، منِ بیچاره ماندم و تو فقط کسی که بیکس و تنهاست را جدا بخرید مـرا اگـر نخـریـد آبـروی مـن رفـتـه بخـاطـر خـودتان هم شده مرا بخرید شریک نفس شدن ورشکستگی دارد کمک کـنـید کـمی از دُکان ما بخرید به حکم جابر العظم الکسیر هم که شده ضرر کـنـید اگر میشـود گـدا بخرید بـه یـاد مــرگ نـیـفـتـادهام دلـم مُـرده به حمد و سوره برای دلم شفا بخرید جنازهام به زمین مانده است بردارید مرا به خـاطـر سلـطان کـربلا بخرید مرا فـقـط دم باب الـجـواد هم بـبـرید که آبـروی مرا محـضر رضا بخرید همان دلی که من ارزان فروختم به همه جـواد واسـطه شد تا خود شما بخرید مرا به حـق جـوان رضا ببـخـشـید و مـرا به خاطـر این یا جـوادها بخرید
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات ماه رمضانی با خداوند کریم
آب را خــــرج آبـــرو کـــردم با همین اشک و ناله خو کردم در مـسیـر تو باشم از این پس خـالـقَ الُـلـوحِ وَالـقَــلَـم یـا رب بـارِئَ الــذَّرِّ وَالـنَّــسَــم یـا رب أنا مـحـتـاج؛ أنا الحـقـیر إِرحَم أنـا سـائـل؛ انـا الـفـقـیـر إِرحَـم آخـر عـالـیـجـنـاب بـخـشـیـدی قـبـل هر انـتـخـاب بـخـشـیـدی مـسـت عـطـر خـدایـیام از نو نـیـمه شـب شد هـواییام از نو نه فقط قلب مادری میسوخت دل محزون خواهری میسوخت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات ماه مبارک رمضان
روزهداران مؤمنین؛ آماده من ماه خدایم ماه روزه، ماه قرآن، ماه تسبیح و دعایم مـاه حق، ماه نـبی، مـاه عـلی مرتضایم مـاه خـیـل انـبـیاء و اتـقـیـا و اوصـیـایم تا رسـاند بر هـمه عـالم پیـامم را محمد خوانده از آغـاز شهر الله نامم را محمد من گرامی ماه عفو و رحمت پروردگارم روزهداران الـهی را همه بـاغ و بهـارم باشد از شعبان امیرالمؤمنین چشم انتظارم در دل شب انسها با حضرت صدیقه دارم تا سحر گه بی قرار چشم گریان حسینم هر شب و هر روز محو صوت قرآن حسینم دامن سجـاده گردد بـزم اُنـس یار با من چشم مشتاقان بوَد تا صبحدم بیدار با من نور بخشد شمع جمع محفل دادار با من انس میگـیرند مردان خـدا بسیار با من از نـسیـم آید سرود نـغـمۀ روح الامـینم هـمدم اشک و منـاجـات امیـرالمؤمنـینم لحظهها تسبیح و، خوابِ روزهدارانم عبادت روزهایم روزهای صدق و اخلاص و ارادت یوسف زهرا حسن در نیمهام یابد ولادت وز قدوم مادر زهـرا مرا باشد سعـادت روزهداران را دهم از ساغر قرآن حلاوت ای خوشا آنکس که در من میکند قرآن تلاوت ای خوشا آنکس که قدر لیلةالقدرم بداند ای خوشا آنکس که اشکِ معرفت در من فشاند ای خوشا آنکس که شبها تا سحر بیدار ماند در دل شب افتتاح و جوشن و بوحمزه خواند من همان ظرف عـنایات خداوند کریمم روح میبخشد دعای یا عـلیُّ یا عـظیمم وای بر آنکس که در من حق نیامرزد گناهش یا نگردد شسته از اشک شبی روی سیاهش آنچنان باشد که حق محروم سازد از نگاهش در مه رحمت بوَد آغوش شیطان، جایگاهش توشهای با خود نیارد تا خدا از او پذیرد میسزد از غصه در عید صیام من بمیرد خوش به حال آنکه در من دامن دلبر بگیرد در عروج خویشتن از زهد و تقوا پر بگیرد در دل شبهای قدرم نیز قرآن سر بگیرد روی در محراب کوفه، دامن حیدر بگیرد ای خوش آنکو پرکند از اشک چشم نازنین را تا بشوید فرق خونـین امـیرالمؤمـنین را ای خوش آنکو در معاصی، احترام از من بگیرد با دهان روزهاش هر روز، کام از من بگیرد دامن وصل خدا را در صیام از من بگیرد در عبادت رفعت و شأن و مقام از من بگیرد من هـمـانا سـفـرۀ مـهـمـانی ذات خـدایم با تـمام انـبـیاء از صبح خـلـقـت آشـنایم میثم از هر لحظۀ من فیضها گردد نصیبت روزه، دارو، ذکر، درمان، ذات حق گردد طبیبت هست دامان تو هر شب دامن وصل حبیبت هر نفس باشد دعـای یا حبیب یا مجیبت دوستت دارد خدا، گر تو خدا را دوست داری صرف کن اوقات خود در روزه و شب زندهداری
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با خداوند کریم
دردم گناه و بر لـبم افـغـان مرا ببخش با تـوبه آمـدم پـی درمـان مرا ببـخـش یـاقی نیام به حال غـریـبـان تـرحـمی باز آمـدم به حـال پـریشان مرا ببخـش یک عمر گفتهام که سریع الرضا تویی امشب به حق شاه خراسان مرا ببخش با این بلا که آمده مرگ است بیخ گوش کم گوش مـالیام بـده؛ الان مرا ببخش گریه برای کـشتۀ بیسر سلاح ماست محض همین نوای حسین جان مرا ببخش زینب به ناله گفت الا یا اخی الغـریب ای مانده زیر پای ستوران مرا ببخش بـا چـادرم نـشـد که تنت را کـفن کـنـم ای پاره پاره پیکر عـریان مرا ببخش
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
نیمۀ شعبان که میآید پُر از جان میشوم شوق باعث میشود مانندِ باران میشوم دردمـنـدم دردمـنـدم دردمـنـدم دردمـنـد با نگـاهِ مـهـدیِ موعـود درمان میشوم در شـبِ مـیـلادِ مـنـجـیِ تـمـامِ کـائـنات مـات و مبهـوتِ کلامُ الله قـرآن میشوم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
عـیـدمـان آغـاز شد، آمـد بـهـارِ واقـعی دل به آرامش رسید از این قرارِ واقعی پر شد از عطـر گل نرگـس تمام سامرا تـا بـه دنــیـا آمـد آن امــیـدوارِ واقـعـی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات نیمه شعبان با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
مینشینم گوشهای و آهِ حسرت میکشم گوشهچشمی از تو را عمریست منّت میکشم از ازل «قالوا بلی» گـفتم برای دیدنت سالها بر دوش خود بارِ امانت میکشم مهزیارت بیتو شد آواره! امّا بیتو من این نفسهایِ کذایی را چه راحت میکشم! خوشبحالِ عاشقی که گفت با عجز و نیاز ناز چشمان تو را محض عبادت میکشم عهد بستم با تو امّا نفْس عهدم را شکست اینچنین در وادیِ عصیان اسارت میکشم تا که آقا سر به زانوی تو روزی جان دهم روز و شب بر لوح دل نقشِ شهادت میکشم در خـیالاتـم تجـسّم میکـنم رویِ تو را رنجِ بسیاری از این طرزِ زیارت میکشم باز هم یکسالِ دیگر باعثِ زحمت شدم نیمۀ شعـبان که میآید خجالت میکشم!
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
مژده بیداردلان پیک سحر در راه است شب دلـواپسیِ منتـظـران کـوتاه است همهجا صحبت درمان تب سختیهاست همهجا حرف سرِ نسخۀ خوشبختیهاست گوش کن! زمزمۀ خاتمۀ تاریکیست خیمۀ حضرت خورشید همین نزدیکیست! گوش کن لایحۀ دولت خوش عهدی را بـر دمـاونـد بـزن پـرچـم یا مهـدی را شوق دیدار رسانده ست به لب جانها را بـوی اسپـنـد قـرق کرده خـیابانها را خبر این بار دقیق است! میآید منجی وعدۀ عهـد عـتیـق است میآید منجی لوح محفوظ بشارت به ظهورش داده دل به آن لهـجۀ آرام و صبورش داده میرسد بتشکنی! چون بت و نمرودی هست قول قرآن و زبور است که موعودی هست گـفـتـه انجـیـل که فـریـادرسی میآیـد صـبـح آدیـنـه مسیـحـا نـفـسـی میآیـد دو قدم مانده فقط! خسته شدن بیمعناست پشت این گردنۀ سخت، بهشتی پیداست عمر دجـال به فردا نرسد، کوتاه ست باخبر باش! خبرهای خوشی در راه است ذوالـفـقـار خِـردش مصلح کـژ تابیها بـرسـد کـاش به گـوش کر وهـابـیها کـعـبه آمـادۀ اثـبـات مسـلـمانیهـاست نوبت بـستـن پـرونـده سـفـیـانیهاست
: امتیاز
|